22

تا یه مدت ِ نامعلوم چیزی برای گفتن و نوشتن ندارم تا وقتی که یه اتفاقی بیفته. حالم خوبه ولی از انتخاب های نادرست گذشته م همش هراس دارم. کاش می شد خدا ببخشتم. کاش میشد بخاطر گذشته ازم تقاص پس نگیره. خیلی تنهام مثل همیشه. فکر می کردی یه کسایی همراهم میمونن ولی همش شعار دادن .. اصلا مهم نیست مهم اینه اونی که باید بیاد هنوز پیش خدا جونم محفوظه و یه روزی سرراهم قرار میگیره.

خدایا شکرت ناشکریمُ ببخش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد